آب نبات مامان سلام، امشب شام مهمون خونه خاله ارمغان، دوست جون جونی مامان بودیم. دوست جونی های دیگه هم بودن: دو تا خاله مهناز ،خاله مهرنوش ، خاله گیتی ، خاله آفاق ، خاله مهرنوش،خاله مژگان ، خاله سیمین و خاله فرانک و دختر نازش دریا خانوم. این خاله ها همه دوستا و همکارای مامان بودن. مامان جون نمی دونی چه خاطرات خوبی رو با این دوستام توی خوابگاه داشتم. آخه من چند سال اول تدریسم رو یکی از روستاهای اطراف بودم و مجبور بودم سه شب رو توی خوابگاه بگذرونم. اون وقتا شماهنوز تو این دنیا نبودی . امشب بعد از یکسال باز دور هم جمع شدیم. بجز خاله ارمغان که میزبان بود بقیه از حضور منو شما بی اطلاع بودن در واقع ارمغان جون همه رو سورپرایز کرده بود. من ...